برف شادی
سلام گل پسرم. از دیروز همش بهانه میگیری چرا برف نمیباره. طوری که امروز ظهر گریه میکردی. حالا هرچی هم من میگم دست من نیست، اضلا گوش نمیدی. دائما میگی چراهرچی من دعامیکنم برف نمیباره. تااینکه سر شب ،بابا برات برف شادی آوردن که شما خواب بودی. بیدار که شدی ،آبجی با ذوق اومد گفت بیا برف منم گفتم لباس گرم بپوشین بریم توحیاط برف بازی. با ذوق و شوق لباس پوشیدی و راهی حیاط شدیم. ذوق و شوقت وصف ناپذیر بود. اینم چند تا عکس از برف الکی ایکاش برف بباره که بتونی آدم برفی درست کنی خوشگلم و آرزو به دل نمونی ...